آیه 88 سوره مریم

از دانشنامه‌ی اسلامی

وَقَالُوا اتَّخَذَ الرَّحْمَٰنُ وَلَدًا

[19–88] (مشاهده آیه در سوره)


<<87 آیه 88 سوره مریم 89>>
سوره :سوره مریم (19)
جزء :16
نزول :مکه

ترتیل

ترجمه (مکارم شیرازی)

ترجمه های فارسی

و کافران گفتند که خدای رحمان فرزند برگرفته!

و [مشرکان] گفتند: [خدای] رحمان برای خود فرزندی گرفته است.

و گفتند: «[خداى‌] رحمان فرزندى اختيار كرده است.»

گفتند: خداى رحمان صاحب فرزندى است.

و گفتند: «خداوند رحمان فرزندی برای خود برگزیده است».

ترجمه های انگلیسی(English translations)

They say, ‘The All-beneficent has taken a son!’

And they say: The Beneficent Allah has taken (to Himself) a son.

And they say: The Beneficent hath taken unto Himself a son.

They say: "(Allah) Most Gracious has begotten a son!"

معانی کلمات آیه

«قالُوا»: مراد مسیحیان و یهودیان و مشرکان قریش است.

تفسیر آیه

تفسیر نور (محسن قرائتی)


وَ قالُوا اتَّخَذَ الرَّحْمنُ وَلَداً «88»

و (كفّار) گفتند: خداى رحمان (براى خود) فرزندى انتخاب كرده است.

لَقَدْ جِئْتُمْ شَيْئاً إِدًّا «89»

راستى، مطلب زشتى گفتيد.

نکته ها

كلمه‌ى «ادّ» به معناى منكر بزرگ و بسيار زشت است.

اين آيه شامل گروه‌هاى زيادى مى‌شود، از جمله:

الف: مشركين، كه ملائكه را دختران خدا مى‌دانستند. «وَ اتَّخَذَ مِنَ الْمَلائِكَةِ إِناثاً» «1»

ب: يهود، كه عُزير را فرزند خدا مى‌پنداشتند. «وَ قالَتِ الْيَهُودُ عُزَيْرٌ ابْنُ اللَّهِ» «2»

ج: نصارى، كه مسيح را فرزند خدا مى‌شمردند. «قالَتِ النَّصارى‌ الْمَسِيحُ ابْنُ اللَّهِ» «3»

پیام ها

1- اعتقاد به فرزند داشتن خدا، سخنى بى‌پايه وبسيار زشت است. وَلَداً ... شَيْئاً إِدًّا

2- فرزند داشتن خدا نشانه‌ى كمال نيست، بلكه مايه‌ى نقص است. «شَيْئاً إِدًّا»


«1». اسراء، 40.

«2». توبه، 30.

«3». توبه، 30.

تفسير نور(10جلدى)، ج‌5، ص: 312

تفسیر اثنی عشری (حسینی شاه عبدالعظیمی)



وَ قالُوا اتَّخَذَ الرَّحْمنُ وَلَداً (88)

وَ قالُوا اتَّخَذَ الرَّحْمنُ وَلَداً: و گفتند كفار از روى نادانى، فراگرفته خداوند رحمان فرزندى مانند ملائكه و عزير و عيسى.

«1» تفسير برهان ج 3 ص 26 و 25 بنقل از كافى و تهذيب و من لا يحضره الفقيه.

جلد 8 - صفحه 228

حق تعالى به جهت مبالغه در ذم آنها و تسجيل بر ايشان بر جرئت بر اين قول قبيح و منكر، از غيبت به خطاب التفات نموده مى‌فرمايد:


تفسیر روان جاوید (ثقفى تهرانى)


أَ لَمْ تَرَ أَنَّا أَرْسَلْنَا الشَّياطِينَ عَلَى الْكافِرِينَ تَؤُزُّهُمْ أَزًّا (83) فَلا تَعْجَلْ عَلَيْهِمْ إِنَّما نَعُدُّ لَهُمْ عَدًّا (84) يَوْمَ نَحْشُرُ الْمُتَّقِينَ إِلَى الرَّحْمنِ وَفْداً (85) وَ نَسُوقُ الْمُجْرِمِينَ إِلى‌ جَهَنَّمَ وِرْداً (86) لا يَمْلِكُونَ الشَّفاعَةَ إِلاَّ مَنِ اتَّخَذَ عِنْدَ الرَّحْمنِ عَهْداً (87)

وَ قالُوا اتَّخَذَ الرَّحْمنُ وَلَداً (88) لَقَدْ جِئْتُمْ شَيْئاً إِدًّا (89) تَكادُ السَّماواتُ يَتَفَطَّرْنَ مِنْهُ وَ تَنْشَقُّ الْأَرْضُ وَ تَخِرُّ الْجِبالُ هَدًّا (90) أَنْ دَعَوْا لِلرَّحْمنِ وَلَداً (91) وَ ما يَنْبَغِي لِلرَّحْمنِ أَنْ يَتَّخِذَ وَلَداً (92)

ترجمه‌

- آيا نديدى كه ما فرستاديم شيطانها را بر كافران كه بجنبانند آنها را جنباندنى‌

پس شتاب مكن براى آنها جز اين نيست كه ميشماريم براى آنها

جلد 3 صفحه 492

شمردنى‌

روز كه جمع كنيم پرهيزكاران را بسوى خداى بخشنده وارد شدگان‌

و برانيم گناهكاران را بسوى جهنّم تشنگان‌

مالك نميباشند شفاعت را مگر كسانيكه گرفتند نزد خداوند پيمانى‌

و گفتند گرفت خداوند فرزندى‌

بتحقيق آورديد چيز بسيار زشتى‌

نزديك شد آسمانها پاره پاره شود از آن و شكافته گردد زمين و فرو ريزند كوهها و منهدم شوند منهدم شدنى‌

براى آنكه خواندند براى خدا فرزند

و سزاوار نيست از براى خداى بخشنده آنكه بگيرد فرزندى.

تفسير

- وقتى كه اهل شرك و خلاف منغمر در شهوات و لذّات جسمانى شدند و خداوند بآنها مهلت داد و از اين مهلت سوء استفاده كردند و بر طغيان و سركشى خود افزودند خداوند مسلّط ميفرمايد بر آنها شياطين انسى و جنّى را كه تحريك كنند و برانند آنها را بجانب مقاصدشان مانند حيوانيكه صاحبش بسيخ يا چوب آنرا براند چون لفظ از بر اين قبيل تحريك اطلاق ميشود اگر چه اصلا بمعناى جنباندن است خلاصه آنكه كاملا ملك طلق شيطان ميشوند و مهارشان بدست او ميآيد چنانچه قمّى ره قريب باين معانى را نقل نموده و بنابراين معناى فرستادن خداوند همان دادن تسلط است بشياطين در اثر معصيت بسوء اختيار بندگان و لذا خداوند متعال به پيغمبر خود ميفرمايد تعجيل در هلاك و عذاب آنها منماى ما براى فرا رسيدن موعد ايّام مهلت آنها شماره ميكنيم و ميدانيم از عدد انفاس آنها معدودى بيش باقى نمانده چنانچه در كافى و قمّى ره از امام صادق عليه السّلام نقل نموده كه مراد تعداد انفاس است نه ايّام چون احصاء ايّام كار خلق است و احصاء انفاس شأن خالق و در نهج البلاغه است كه نفس مرد گام او است بسوى مرگ و نيز فرموده هر معدودى منقضى و هر متوقعى آينده است خلاصه آنكه در آتيه نزديكى از شرّ آنها راحت خواهى شد و خداوند محشور ميفرمايد اهل تقوى و پرهيزكارى را كه محبوب حقّند و اعمالشان مرضى او است بسوى رحمت واسعه خود مانند قوميكه وارد شوند از راه دور بر پادشاهى كه اميدوار نموده باشد ايشانرا بكرامت و انعام خود در حاليكه سوار باشند بر ناقه‌هاى نجيب بهشتى كه ملائكه بامر خداوند بعد از بيرون آمدنشان از قبر براى استقبال و تشريفات ورودشان بمحشر حاضر نموده‌اند با ساز و برگ تمام از طلا و ديبا و حرير بهشتى مزيّن به درّ و ياقوت‌

جلد 3 صفحه 493

و زبر جد پس پرواز كنند بسوى محشر هر يكنفر پرهيزكار با سه هزار ملك در هر يك از جلو و يمين و يسار يكهزار ملك كه با او باشند تا بدر بهشت برسند و از آنجا ببعد تشريفاتش مفصل‌تر است كه در روايت كافى از امام باقر عليه السّلام و قمّى ره از امام صادق عليه السّلام ذكر شده و حقير بملاحظه اختصار نقل ننمودم و در مقابل ايشان خداوند سوق ميدهد گناهكاران را بسوى جهنّم مانند حيوانات تشنه كه در كنار آب ورود نمايند دسته جمع و پا برهنه و بعد معلوم شود كه آب نيست و آتش است و بر عطش آنها افزوده گردد و در ذيل حديث قمّى ره علاوه شده كه پيغمبر صلّى اللّه عليه و آله و سلّم بامير المؤمنين عليه السّلام فرمود و اللّه اى على پرهيزكارانى كه باين احترام وارد محشر ميشوند و خداوند در باره ايشان فرموده‌ يَوْمَ نَحْشُرُ الْمُتَّقِينَ إِلَى الرَّحْمنِ وَفْداً شيعيان تواند و تو امام ايشانى چون در هر دو روايت راوى اصلى حديث امير المؤمنين عليه السّلام است كه از پيغمبر صلّى اللّه عليه و آله و سلّم تفسير اين آيه را سؤال نموده و آنحضرت جواب فرموده بنحوى كه اجمالا بيان شد و دارا و واجد و مالك نميشوند احدى از اهل محشر شفاعت را كه از كسى بنمايند يا كسى در باره آنها بنمايد چون تلبّس بفعل يا بصدور فعل است از فاعل يا بوقوع آن بر مفعول و هيچ كس بهيچ عنوان قادر نيست متلبّس بشفاعت شود مگر داراى عهد ولايت امير المؤمنين و ائمه اطهار عليهم السلام باشد از جانب خدا چنانچه در كافى و قمّى ره از امام صادق عليه السّلام نقل نموده و در كافى و فقيه و تهذيب و قمّى ره از امام صادق عليه السّلام نقل نموده كه پيغمبر صلّى اللّه عليه و آله و سلّم فرمود كسيكه وصيّت كامل نكند در هنگام مرگش مروّت او ناقص است و بعد از سؤال از كيفيّت آن دعاء مفصّلى تعليم فرمود كه در صافى و غيره مذكور است و از آن استفاده ميشود كه مراد از عهد الهى كه موجب تلبّس بشفاعت است در آخرت اعتراف بتمام عقائد حقّه است صريحا باصول و اجمالا بفروع در وقت ظهور امارات مرگ و از بعضى روايات استفاده ميشود محبوبيّت تجديد اين عهد در هر صبح و شام و قمّى ره از امام صادق عليه السّلام نقل نموده كه چون قريش گفتند خداوند ملائكه را براى خود اولاد اناث قرار داده اين آيه در ردّ آنها نازل شد و بعضى ولدا بسكون لام كه جمع ولد است قرائت نموده‌اند در هر حال پيغمبر صلّى اللّه عليه و آله و سلّم مأمور شده كه در جواب آنها بفرمايد مرتكب بهتان عظيم‌

جلد 3 صفحه 494

و قول منكر شنيع فظيعى شديد كه نزديك شد آسمانها از اثر سوء آن شكافته و منشق و پاره پاره شود و نيز زمين منشقّ و متلاشى و متفرّق گردد و در اثر آن كوهها منهدم و ويران شود چون اگر اين اوضاع در عالم براى امرى روى دهد چيزى سزاوارتر از اين بهتان بزرگ نيست و كلمه هدّا يا مفعول مطلق است براى فعل مقدّر كه تهدّ باشد يا مفعول له است براى تخرّ يعنى تخرّ الجبال و تهدّ هدّا يا تخرّ الجبال للهدّ و همه اين انقلابات براى آنستكه قرار داد فرقى از قبيل يهود و نصارى و قريش كه قبلا ذكر شد براى خداوند اولاد و سزاوار نيست براى خدا كه كسى را اولاد خود قرار دهد و هر چه براى خدا سزاوار نباشد صدورش از حقّ محال است چون خداوند مثل و مانند و شبيه و عديل و نظير ندارد و محتاج نيست و از هر عيب و نقصى منزّه و مبرّى است ..

اطیب البیان (سید عبدالحسین طیب)


وَ قالُوا اتَّخَذَ الرَّحمن‌ُ وَلَداً (88)

و گفتند خداوند رحمان‌ اخذ ولد كرده‌، ‌اينکه‌ جمله‌ شامل‌ تمام‌ مشركين‌ و يهود و نصاري‌ و ‌غير‌ اين‌ها ميشود، زيرا مشركين‌ ملائكه‌ ‌را‌ دختران‌ ‌خدا‌ گفتند، يهود آدم‌ ‌را‌ ‌إبن‌ اللّه‌ گفتند. نصاري‌ عيسي‌ ‌را‌ ‌إبن‌ اللّه‌ دانستند. بني‌ اسرائيل‌ و اهل‌ كتاب‌ گفتند ‌ما پسران‌ ‌خدا‌ و دوستان‌ ‌او‌ هستيم‌ و ‌به‌ تمام‌ اين‌ها ‌در‌ قرآن‌ مجيد بيان‌ ‌شده‌.

أَ فَأَصفاكُم‌ رَبُّكُم‌ بِالبَنِين‌َ وَ اتَّخَذَ مِن‌َ المَلائِكَةِ إِناثاً اسري‌ آيه 42‌-‌ فَاستَفتِهِم‌ أَ لِرَبِّك‌َ البَنات‌ُ وَ لَهُم‌ُ البَنُون‌َ أَم‌ خَلَقنَا المَلائِكَةَ إِناثاً وَ هُم‌ شاهِدُون‌َ صافات‌ آيه 149 و ‌غير‌ اينها ‌از‌ آيات‌، و اما اهل‌ كتاب‌. وَ قالَت‌ِ اليَهُودُ عُزَيرٌ ابن‌ُ اللّه‌ِ وَ قالَت‌ِ النَّصاري‌ المَسِيح‌ُ ابن‌ُ اللّه‌ِ توبه‌ آيه 30 وَ قالَت‌ِ اليَهُودُ وَ النَّصاري‌ نَحن‌ُ أَبناءُ اللّه‌ِ وَ أَحِبّاؤُه‌ُ مائده‌ ‌آيه‌ 21 چون‌ ‌در‌ ‌اينکه‌ تورية رايج‌ آدم‌ ‌را‌

جلد 12 - صفحه 488

‌إبن‌ اللّه‌ دانسته‌.

و بالجمله‌ اين‌ها ‌از‌ حيث‌ معرفة اللّه‌ ‌از‌ جهات‌ بسياري‌ ناقص‌ هستند.

1‌-‌ ‌خدا‌ ‌را‌ جسم‌ مي‌دانند و ‌در‌ بهشت‌ آمد ‌براي‌ تفريح‌ و آدم‌ و حوي‌ چون‌ عريان‌ بودند و ‌از‌ شجره عقل‌ اكل‌ نموده‌ بودند و شعور پيدا كرده‌ بودند رفتند مخفي‌ شدند ‌در‌ عقب‌ درختي‌ ‌که‌ ‌خدا‌ ‌آنها‌ ‌را‌ نبيند، ‌خدا‌ فهميد ‌به‌ ملائكه‌ فرمود اينها ‌از‌ شجره عقل‌ تناول‌ كردند و عقل‌ پيدا كردند فردا مي‌روند و ‌از‌ درخت‌ حيات‌ تناول‌ مي‌كنند و يك‌ خداي‌ مي‌شوند مثل‌ ‌ما، و يك‌ شمشير آتش‌ بار دور درخت‌ حيات‌ قرار داد و ‌به‌ ملائكه‌ فرمود ‌آنها‌ ‌را‌ ‌از‌ بهشت‌ بيرون‌ كنند.

2‌-‌ ‌خدا‌ ‌را‌ جاهل‌ مي‌دانند ‌که‌ خبر نداشت‌ ‌که‌ ‌آنها‌ ‌از‌ درخت‌ عقل‌ تناول‌ كرده‌ ‌پس‌ ‌از‌ مخفي‌ شدن‌ ‌آنها‌ خبردار شد.

3‌-‌ ‌خدا‌ ‌را‌ عاجز مي‌دانند ‌که‌ ‌اگر‌ ‌از‌ درخت‌ حيات‌ تناول‌ كنند يكي‌ مي‌ شوند مثل‌ ‌ما.

4‌-‌ مشرك‌ ميشوند ‌که‌ مثل‌ ‌بر‌ ‌خدا‌ قائلند.

برگزیده تفسیر نمونه


]

(آیه 88)- خدا و فرزند داشتن! از آنجا که در آیات پیشین سخن از شرک و پایان کار مشرکان بود، در پایان بحث به یکی از شاخه‌های شرک یعنی، اعتقاد به وجود فرزند برای خدا اشاره کرده، و زشتی این سخن را با قاطعترین بیان باز گو می‌کند «و آنها گفتند: خداوند رحمان فرزندی برای خود انتخاب کرده»! (وَ قالُوا اتَّخَذَ الرَّحْمنُ وَلَداً).

نه تنها مسیحیان عقیده داشتند حضرت «مسیح»، فرزند حقیقی خداست که یهودیان نیز در باره «عزیر» و بت پرستان در باره «فرشتگان» چنین اعتقادɠداشتند و آنها را دختران خدا می‌پنداشتند.

سایرتفاسیر این آیه را می توانید در سایت قرآن مشاهده کنید:

تفسیر های فارسی

ترجمه تفسیر المیزان

تفسیر خسروی

تفسیر عاملی

تفسیر جامع

تفسیر های عربی

تفسیر المیزان

تفسیر مجمع البیان

تفسیر نور الثقلین

تفسیر الصافی

تفسیر الکاشف

پانویس

منابع